سفر به یاسوج
الان که دارم میینویسم ساعت 2:15بامداد ساینا و باباش خوابه خواب.. قراره تا3 ساعت دیگه بریم به سمت یاسوج پیش عمو حمید و معصومه جون.. 1بار دیگه هم رفتیم..پارسال بود فکرکنم 1وایل مرداد سال گذشته که منو بابایی هنوز نامزد بودیم.. اما امسال میخوایم یاسوج رو درکنار 30 مرغمون یا به قول عمو حمید 40 مرغ تجربه کنیم حتما کلی خوش میگذره.. راستی 1خ...
وبلاگ ما
وبلاگ عزیزم ١سالگیت مبارک چه زود بزرگ شدی چه زود ١سااااال گذشت اما این گذشتن با بقیه گذشتنا فرق داشت گذشتنی که نگذشته...آخه تک تک لحظاتش درونش ثبت شده .. ریز به ریز،مو به مو ١سال پیش ٢٧ اسفند ٩٠ من مامان ساینا این وبلاگرو برا دخترم ساختم البته ١مناسبت دیگه ام داره این تاریخ اوونم سالروز خاستگاری مامانیِ..بعله اره وبلاگ ما از ساینا ٣ماه و ١٥ روز بزرگتره خیلی خوشحالم که این وبلاگ رو برا پسته کوچولوم ساختم وتمام خاطرات پسته کوچولومو توش ثبت کردم خاطراتی که حتما ١روز فراموش میشدن اما الان خیالم راحته که جاشون امنِ.. کلیدشم فقط و فقط دست...
دختر من
بعله دختر ما علاقه ی وافری به طلا نقره وحتی بدل داره کلا براش فرقی نداره هرچی که به گردن و گوش و دست اویزون شه دوست دارهو سریع میکشه مثل اینجا که عمه هانیه رو مجبور کرد دست بندشو بندازه گردن ساینا موهات چرا این شکلیه؟؟؟؟ لابد مد شده دیگه... چه خوششم اومده شیطون ...
لیست برترین های ساینا
با خودم گفتم بزار 1 پست بزارم درباره ی اهنگهای مورد علایق ساینا این لیست از این قراره: 1-اهنگ شب بخیر گوچولو یا همون گنجیشک لالا که جوجه ی ما باهاش خواب میره خیلی وقتا کنار گوشش شب تا صبح روشنه و بعضی وقتا خاموشش میکنم سریع چشاشو باز میکنه 2-اهنگ How You Rimind...
بزرگ شدی
دخترما روز به روز بزرگتر میشه و این کاملا از رفتاراش و حرکاتش مشخصه.. بله دیگه بالاخره ساینا خانوم ما سینه خز میره البته به عقب!!! قبلا هم 1کم میرفت اما زود خسته میشد اما الان تو ماه 8هشت زندگیش این کارو بامیل بیشتر و مدت طولانی انجام میده .. فی الواقع با سینه خز به عقب میره و با غلتیدن به چپ وراست و برای جلو رفتن رااااهی هنوز پیدا نکرده.. 1 کمم خودشوبالا نگه میداره و دستش زود خسته میشه و میوفته ولی این نشونه ی اینه که داره آماده میشه برای 4دستو پا رفتن.. ایشالله به زودی یاد میگیره و اونموقع است که بنده باید تمام وسابل خونه رو جمع کنم از دست ...
نویسنده :
مامانی
18:41
عروسکم مریض شده
الان 1 هفته است مریض شدی 1صبح پاشدم دیدم تب داری و سرفه میکنی بردمت پیش خاله مریم همسایمون تا معاینت کنن گفتن بله مریض شده استامینوفن و دیفن و گایا فنزین دادن اما دو روز بعد باز معاینه کردن و انتی بیوتیک دادن اما احساس میکنم باز حساسیتت شروع شده و خیلی هم ابریزش بینی داری عصری میریم پیش دکتر رضایی ببینم تشخیصشون چیه.. ایشالله زود خوب میشی نازنینم الهی فدات شم که حال نداری عروسکم ایشالله زود خوب م...
2تا فرشته
تقریبا 3 هفته است با عمه هانیه یکشنبه سه شنبه 3.5تا4.5 میریم کلاس رقص این مدت ساینا میره خونه بابامهدی و معمولا کسرا هم هست و دیگه اونجا رو میزارن رو سرشون با شیطنت هاو جیغ های فرابنفش خدارو شکر کسرا خیلی ساینا رو دوست داره و باهاش بازی ویکنه و حسابی مواظبشه و ساینا هم سعی میکنه تمام کارای کسرا رو تقلید کنه خلاصه حکایتیست یکشنبه سه شنبه ها اینجا هم باهم خوابیدن قربون 2تاشون برم 2 تا فرشته ی خونواده ی ما اینم از نمای نزدیک که دو تاشون ل...
تو بغل باباییش خوابید
امروز دختر بابا برای اولین بار خیلی راحت  ...
عکس
اینم اولین عکس4*3ساینا جونم که در تاریخ 16اسفند 91برا پاسپورتش گرفتیم &nbs...